- قدم گشادن
- باز کردن قدم، راه رفتن
معنی قدم گشادن - جستجوی لغت در جدول جو
- قدم گشادن
- کنایه از راه رفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز کردن دهان
کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی
کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قدم نهادن
پا گذاشتن
گام نهادن پا نهادن پیش رفتن پا گذاشتن، راه رفتن پیش رفتن
باز ماندن پای کشیدن قدم گشادن راه رفتن، بازماندن از رفتار
گشودن در خانه و جزان مفتوح کردن
گشودن سد و جریان دادن آب آن، خراب کردن هدم، تسخیر کردن در تصرف خود در آوردن